قانون ارتعاش

قانون ارتعاش

نیکولاتسلا گفت: اگر می خواهید حقیقت جهان را درک کنید ، جهان را از منظر ارتعاش و فرکانس مطالعه کنید. ارتعاش زبان جهان هستی است و زبان های فارسی و انگلیسی و … را انسان اختراع کرده پس اگر می خواهید چیزی را به جهان هستی اعلام کنید باید زبان ارتعاش را یاد بگیرید و با آن زبان با جهان صحبت کنید. قانون ارتعاش، ارشدِ همه ی قوانین هستی است ، به این معنی که هر چیزی که در هستی وجود دارد دارای ارتعاش خاص خود است و هیچ دو پدیده ای را نمی توان یافت که دارای ارتعاش یکسان باشند.

انسان نیز به عنوان جزئی از جهان هستی دارای ارتعاشات وجودی خاص خود می باشد با این تفاوت که انسان می تواند با تغییر این ارتعاشات از طریق تغییر ذهن و افکار خود ، ارتعاش خود را تغییر داده و همچنین باعث تغیر ارتعاشی سایر اجزاء هستی گردد . در این مقاله می آموزیم ارتعاش چیست ؟ چه رابطه ای با قانون جذب دارد ؟ وچگونه می توانیم از این قانون برای خلق زندگی دلخواه خود استفاده کنیم؟

ارتعاش چیست و چه تاثیری در زندگی ما دارد؟

ارتعاش به معنی نوسان و لرزش است و ریشه این لرزش ، به الکترون ها و ذرات کوچکتر از آن مربوط می شود که به صورت موج و نوسان وجود دارند . از همه مهمتر ، ارتعاش ، دلیلِ اتفاقات زندگی ما و نوعِ بودنِ ماست.ما به همراه سایر موجودات هستی اعم از جمادات و گیاهان و حیوانات و … موجوداتی ارتعاشی هستیم در یک جهان ارتعاشی. همه چیز با ارتعاش خودش تعریف و سنجیده می شود . هر موجودی در جایگاهی قرار دارد که ارتعاشات وجودی اش به او این امکان را می دهد.

موجوداتی که در یک سطح ارتعاشی نزدیک به هم هستند همدیگر را جذب می کنند و روی همدیگر تاثیر می گذارند . حتی ما موجوداتی که در این زمان مشخص روی سیاره زمین تجلی پیدا کرده ایم نیز در یک محدوده ارتعاشی هستیم و از طریق همین ارتعاشات است که به ذره ذره ی اجزاء هستی متصل هستیم. همه چیز در این جهان در حال ارتعاش است.

این ارتعاش است که رابطه بین اشیاء را مشخص می کند و بین تمام موجودات در حال نوسان است . ارتعاش باعث ایجاد اتفاقات اجتماعی و فرهنگی می شود و با ایجاد یک فضای ارتعاشی باعث بروز بسیاری از جنبش ها و ساخته شدن فرهنگها و جوامع می گردد. با این توضیحات متوجه می شویم که ما موجوداتی ارتعاشی در جهانی ارتعاشی هستیم و اگر بتوانیم ارتعاشات وجودی خود را با ارتعاشات هستی هماهنگ کنیم می توانیم جهان خود را خلق کنیم و تاثیر بسیار مهمی در جهان اطراف خود بگذاریم.

طبق یکی از قوانین ریاضی ، اگر توپی را در زیر آب رها کنیم فورا به سمت بالای آب آمده و آنقدر نوسان می کند تا اینکه بالاخره در جایی که ارتعاشِ آن(و چند فاکتور دیگر) اجازه می دهد ثابت باقی می ماند . از این قانون می توانیم اینگونه در زندگی خود استفاده کنیم که اگر زندگی ما بالا و پایین دارد به خاطر نوسانان افکار خودمان است و ما در نهایت در جایگاهی قرار می گیریم که ارتعاشات وجودی ما این امکان را به ما می دهند . اما انسان موجودی است که می تواند از طریق تغییر افکار و اعمال خود ، این ارتعاشات را تغییر داده و آنچه را که می خواهد از این طریق خلق کند.

این قانون به ما کمک می کند که مسئولیت تمام اتفاقات زندگی خود را به عهده بگیریم و بدانیم آنچه امروز هستیم ناشی از ارتعاشاتِ افکار و اعمال گذشته ی ما بوده بنابراین اگر توانسته ایم چنین وضعیتی را خود ، خلق کنیم پس جای امیدواری دارد که می توانیم دوباره از همین طریق آن را تغییر داده و بهبود ببخشیم.

ارتباط ارتعاش با قانون جذب :

همانطور که گفتیم قانون ارتعاش بالاترین و ارشد همه قوانین هستی است و قانون جذب زیر مجموعه ی این قانون محسوب می شود . ما فقط زمانی می توانیم چیزی را جذب کنیم که با آن در یک محدوده ی ارتعاشی قرار بگیریم و این اتفاق فقط با فکر کردن و تمرکز روی یک پدیده صورت می گیرد.به این ترتیب که هرچه بتوانیم یک فکر را بیشتر و بیشتر به نوسان درآورده و روی آن فکر متمرکز شویم امکان اینکه آن فکر را به یک شکل مادی تبدیل کنیم بیشتر می گردد . از این قانون می توانیم برای خلق هر چیزی در زندگی خود استفاده کنیم .

ذهن ما قوی ترین و بزرگترین فرستنده و گیرنده انرژی به صورت ارتعاش است ، ذهن ما تولید کننده افکار ماست ، افکار ، کوچکترین جزء تجلی یافته ارتعاشات هستند ، این افکار ذراتی هستند که از طریق ذهن ما به ارتعاش درآمده و در جهان هستی حرکت می کنند و دو کار را انجام می دهند : اول اینکه به افکارِ هم ارتعاش خود جذب می شوند ، دوم اینکه افکار هم ارتعاش خود را به خود جذب می کنند و این ارتباط کاملا دوطرفه است .

به همین دلیل است که می گوییم شما آنچه را به خود جذب می کنید که بیشتر اوقات به آن فکر می کنید و همه ی این فرایند از طریق ارسال ارتعاشات صورت می گیرد. پس می توانیم بگوییم قانون جذب فقط زمانی کار می کند که ما قبل از آن از قانون ارتعاش به درستی استفاده کرده باشیم.

چطور فرکانس و ارتعاشمان را تغییر دهیم؟

تنها راه تغییر ارتعاشات و بالا بردن فرکانس وجودی ، تغییر افکار و تغییر رفتارمان است . بقیه روشها زیر مجموعه ی این دو هستند. در مقالات قبلی این سایت ، اشاره کردیم که ویلیام گِلَسِر در کتاب معروف خود تئوری انتخاب ، رفتار کلی انسان را به یک خودرو تشبیه کرده که چهار چرخ دارد . دو چرخ جلو افکار و رفتار ما هستند و دو چرخ عقب احساسات و فیزیولوژی ما هستند . ما فقط امکان کنترل چرخهای جلو را از طریق در اختیار داشتن فرمان داریم و با کنترل دو چرخ جلو یعنی افکار و اعمالمان می توانیم احساسات ، ارتعاشات و وضعیت جسمی و فیزیکی خود را تغییر داده و بهبود ببخشیم. بنابراین اگر احساسمان خوب نیست یا سلامت جسمی مان به خطر افتاده باید ابتدا ببینیم چه افکار و رفتاری داشته ایم ؟ و سپس آنها را در جهت مثبت تغیر دهیم تا چرخهای عقب نیز تغییر و بهبود پیدا کنند.

روشهای بالا بردن ارتعاش :

ما همیشه اختیار فکر و عمل خود را در دست داریم و اگر خوب و مستمر تمرین کنیم می توانیم در بهبوهه ی رنجها و چالشها ابتکار عمل را به دست گرفته و کنترل نفس را به درستی و به موقع به اجرا در بیاوریم . هر وقت فکر نا مناسبی به ذهنمان خطور کرد می توانیم تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم که تمرکز را روی فکر دیگری که احساس بهتری به ما می دهد برگردانیم یا اینکه می توانیم از خود بپرسیم که در این لحظه چه کاری دارم می کنم که احساسم را خراب کرده؟ یا اینکه به چه چیزی دارم فکر می کنم که در جسمم احساس درد و ناراحتی دارم؟ این دوسوال قدرتمند بسیار راهگشاست تا به ریشه ی دردها و ناهنجاریهای زندگی خود پی ببریم و در ادامه بتوانیم با تغییر افکار و رفتارمان ، احساسات و فیزیولوژی مان را تغییر داده و بهبود ببخشیم.

با روشهای دیگر نیز می توانیم ارتعاشات وجودی خود را بالا ببریم :  مطالعه کتاب، گوش دادن پادکست، شرکت در دوره های رشد شخصی ، مراقبه کردن به معنی عام آن، یعنی مراقب کلام و افکار و اعمال و احساسات خود بودن که به عنوان کنترل ورودی های ذهن از آن یاد می شود ، خلوت کردن با خود در تنهایی ، به دنبال نکات مثبت زندگی گشتن ، شکرگزاری دائمی بابت هر آنچه که داریم و هستیم ، کمک کردن و به اشتراک گذاشتن آنچه خداوند به ما عطا کرده اعم از پول و دانش و روابط و زمان و یا کالا و خدمتی که از دستمان بر می آید، قدم زدن با پای برهنه روی چمن یا خاک در زیر نور آفتاب، گوش دادن به موسیقی، نواختن یک ساز یا خواندن آواز ، ساختن چیزی با دست خود مثل کاشتن چیزی ، آشپزی کردن، کاردستی ساختن، ساز زدن، نقاشی و خطاطی کردن، بغل کردن و دوست داشتن عزیزان، تمرین ایمان به خدا و تسلیم در برابر آنچه زندگی به ما تقدیم می کند، سفر به مکانهای جدید و طبیعت گردی و …

دعا کردن و شکر گزاری و تحسین دیگران نیز از مهمترین روشهای بالا بردن ارتعاش هستند با این تفاوت مهم که وقتی ما دعا می کنیم به عنوان یک موجود انسانی چیزی را از خداوند می خواهیم و وقتی که شکرگزاری می کنیم باز هم به عنوان یک انسان از خداوند تشکر می کنیم چون چیزی به ماعطا کرده است اما وقتی از همه چیز و همه کس تعریف و تمجید می کنیم و همه را تحسین می کنیم به عنوان یک موجود الهی این کار را می کنیم و جایگاه ما در این حالت جایگاه خداوند است چون فقط خداوند است که علیرغم تمام تضادها و خطاها و کمبودها باز هم به همه چیز جان می بخشد و نور خود را از آنها دریغ نکرده و همه را دوست می دارد .

البته تعریف از دیگران نباید بی مورد باشد بلکه هر انسانی دارای نکته مثبتی هست که بتوان به آن اشاره کرد.حتی در وجود کسانی که به ما آسیب زده اند نیز می توانیم نکات مثبتی را پیدا کرده و از خداوند بخواهیم تا نکات خوب را در وجود آنها بیشتر کند .

تمرین :

خود را به عنوان نمایشنامه نویس زندگی خود در نظر بگیرید ، داستان جدید از زندگی خود تعریف کنید ، مهم نیست در گذشته چه بوده اید و چقدر از آینده می ترسید،  تعیین کنید که نمایش زندگی شما قرار است در چه لوکیشنی اتفاق بیفتد ، افرادی که دوست دارید در داستان جدیدتان نقش مهمی را بازی کنند انتخاب کنید و نقش اصلی را نیز به خودتان بدهید ، نقشی را که از همه بیشتر دوست دارید ، تمام اتفاقات داستان جدیدتان را با جزئیات کامل تجسم و تخیل کرده و بنویسید ، خود را آنطور که دوست دارید ببینید و ایمان داشته باشید که لیاقت آنچه را به تصویر می کشید دارید ، درگیر اینکه این داستان کی به واقعیت مادی تبدیل می شود نباشید فقط از تجربه کردن ، احساس کردن و زندگی کردن در این نمایش جدید لذت ببرید .

شما همه کاره این داستانید پس اگر جایی از این داستان باب میل تان نبود می توانید آن را پاک کنید و داستان بهتری بنویسید. در هر مرحله از زندگی امکان شروع دوباره و نوشتن داستان بهتر وجود دارد . به خود بگویید من یک محقق هستم و مثل یک آزمایشگر در حال آزمایش این داستانم . بگویید من فقط می خواهم تست کنم که با کدام روش می توانم به نتیجه مطلوب نزدیک شوم و تاکید کنید که هیچ وابستگی و چسبندگی به نتیجه آزمایش ندارید. جمله ی معروفی در کتاب تائو تچینگ هست که می گوید : شما کار خود را انجام دهید و سپس رها کنید این تنها راه آرامش یافتن است. این جمله را بارها و بارها با خود تکرار کنید تا مفهوم آن را خوب بفهمید . تنها راه رسیدن به آنچه می خواهیم این است که تلاش خود را بکنیم اما وابسته و اسیر خواسته های خود نباشیم . ایجاد تعادل در این موضوع هسته مرکزی و اصلی داستان زندگی ما و راز بزرگ هستی است. خواسته قلبی خود را به مرض قلبی تبدیل نکیند.

ارتعاش ثروت :

پول و ثروت نیز نوعی انرژی و ارتعاش محسوب می شود و در یک محدوده ارتعاشی خاصی قرار دارد . ما می توانیم با تعیین نوع نگاه و باور خود نسبت به پول و ثروت ، در محدوده ی ارتعاشی آن قرار گرفته و آن را از بهترین مسیرها به زندگی خود جذب کنیم . طبق قوانینی که در پاراگرافهای قبلی توضیح دادیم می توانیم بر اساس افکار و اعمال و باورهایی که نسبت به پول داریم وضعیت ارتعاشی خود را نسبت به آن بسنجیم . باید ایمان داشته باشیم که به پول مورد نظر خود می رسیم و خود را شایسته ی رسیدن به آن بدانیم ، دقیقا بدانیم چقدر پول می خواهیم و دقیقا بدانیم تا ریال آخر آن را خرج چه چیزهایی می کنیم .

به پول وابسته نباشیم و داشتن یک احساس خوب را به داشتن پول گره نزنیم بلکه با تقویت احساسات خوب ، باعث جذب پول به زندگی خود شویم . پول را فقط برای خود نخواهیم بلکه آن را برای دیگران نیز روا بداریم . پول را فقط برای پولدار شدن نخواهیم بلکه باید آگاه باشیم که در مسیر رسیدن به پول و ثروت تبدیل به شخصیتی می شویم که هیچ شباهتی به گذشته ندارد و هدف اصلی ، از ابتدا پیدا کردن چنین شخصیتی بوده نه فقط به دست آوردن پول .

پول ارتعاش عجیبی دارد و باعث می شود هر شخصیتی که دارید تقویت شود مثلا اگر شما انسان سخاوتمند و بخشنده ای باشید وقتی پولدار شوید سخاوتمندتر خواهید شد و اگر انسان خسیسی باشید وقتی پولدار شوید خسیس تر خواهید شد بنابراین اگر دارای کمبودهای شخصیتی هستید سعی کنید قبل از پولدار شدن تبدیل به ورژن بهتری از خود شوید تا این انرژی فوق العاده بیشتر از شما حمایت کند .

با نگاهی که در طول زمان نسبت به پول پیدا می کنید می توانید ارتعاش ثروت را در وجود خود بالا و بالاتر ببرید و این انرژی را بیشتر و زودتر وارد زندگی خود کنید . هر زمان که پولی به حسابتان واریز می شود فارغ از اینکه مبلغ آن چقدر است شکرگزاری کنید و هر زمان که پولی را خرج می کنید فارغ از اینکه بابت چه امری خرج می کنید شکرگزاری کنید که پول داشتید و توانستید خرج کنید .

به جنبه های مثبت پول فکر و تمرکز کنید و سپس رها کنید . یادتان باشد شما فقط یک محقق هستید و باید راههای مختلف را برای کسب ثروت امتحان کنید و در این مسیر به یک متخصص مسلط و وارد به کار تبدیل شوید . در واقع پول و ثروت و هر خواسته دیگری در زندگی ما یک بهانه و یک طعمه است برای اینکه در این مسیر آزمون و خطا کنیم و در نهایت به یک آگاهی منسجم و فراگیر برسیم وگرنه فقط رسیدن به پول برای به رخ کشیدن آن به دیگران دلیل و چرایی درستی برای پولدار شدن نیست . چنین ارتعاشی به نام ارتعاش ثروت تعریف می شود.

چرا قانون ارتعاش جواب نمی دهد:

چون خیلی از انسانها حاضر نیستند افکار و رفتار خود را تغییر دهند . چون خیلیها حاضر نیستند قابلیت یادگیری را در خود تقویت کرده و برای رسیدن به هدف خود آموزش ببینند . چون می خواهیم به موازات داشتن موانع ذهنی و باورهای اشتباه درمورد خودمان و زندگی ، به اهداف خود برسیم این به این معنی است که یک پای خود را روی ترمز گذاشته باشیم و پای دیگر را روی گاز ، در این حالت ماشین وجود ما سوخت مصرف می کند ، استهلاک دارد ، تلاش می کند و انرژی مصرف می کند اما حتی یک متر نیز به جلو حرکت نمی کند در حالی که اگر یاد بگیریم پای خود را از روی ترمز برداریم می بینیم که ماشین وجود ما از جا می جهد و با حرکتی جهشی به جلو پرتاب می شود.

پس ابتدا باید موانع را رفع کنیم یعنی افکار و باورهای خود را نسبت به هر هدفی که در زندگی داریم اصلاح کنیم و بعد در جهت رسیدن به آنها اقدامی عملی انجام دهیم .

یکی دیگر از دلایل جواب ندادن قانون ارتعاش این است که انتظار داریم همزمان به همه خواسته های خود و در زمان کوتاه برسیم و در این کار بسیار شتاب زده عمل می کنیم . باید بدانید که عجله کردن یکی از موانع عمل کردن ارتعاش در مسیر دست یابی به خواسته هایتان است . باید بدانید که در طبیعت همه چیز به تدریج اتفاق می افتد و هیچ اتفاق ناگهانی در طبیعت وجود ندارد . روز به تدریج شب می شود و فصلها به تدریج تغییر می کنند ، حتی زلزله و سیل نیز دارای سابقه ی تدریجی خود هستند و انسانها نیز به تدریج به آنچه می خواهند دست می یابند.

باید سعی کنید تلاش خود را نبینید و سختی های مسیر را برای خود بیش از اندازه بزرگ نکنید ، فقط به سمت جلو بروید و کاری را که دوست دارید انجام دهید تا هم از مسیر لذت بیشتری ببرید و هم به خاطر نتایج ریز و درشتی که در مسیر به دست می آورید ایمان خود را تقویت کنید.

نتیجه گیری :

هر نوع خواسته ای که به ذهن و قلب شما خطور می کند به این دلیل است که شما استعداد و پتانسیل رسیدن به آن را از قبل دارید وگرنه هرگز در معرض چنین ارتعاشی قرار نمی گرفتید . این نشان می دهد که اگر رویایی در درونتان متولد شده ارزش پی گیری را دارد اما یک راز بزرگ در متجلی کردن رویاها وجود دارد و آن این است که شما فقط باید کار خود را بکنید و سپس رها کنید . قدرت ذهن در به دست آورن نیست بلکه در رها کردن است.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *